ظهور و گسترش خوارج در سیستان و کرمان بر پایه نظریه تمرکز و پیرامون: تحلیلی تاریخی-اجتماعی با تأکید بر ویژگی‌های قومی و جغرافیایی

نویسندگان

    محمدحسین نورمندی پور دانشجوی دکتری تاریخ اسلام، گروه تاریخ، واحد شاهرود، دانشگاه آزاد اسلامی ، شاهرود، ایران
    محبوبه اسماعیلی * استادیار گروه تاریخ، واحد شاهرود، دانشگاه آزاد اسلامی ، شاهرود، ایران m.esmaili@iau-shahrood.ac.ir

کلمات کلیدی:

خوارج, تمرکز و پیرامون, سیستان, کرمان, جنبش حاشیه‌ای, اقتدار بدیل

چکیده

پژوهش حاضر با بهره‌گیری از نظریه تمرکز و پیرامون، به بررسی نقش عوامل جغرافیایی، قومی و ساختاری در ظهور و تثبیت خوارج در مناطق سیستان و کرمان می‌پردازد. بر اساس این نظریه، در نظام‌های متمرکز سیاسی، نواحی پیرامونی معمولاً دچار بی‌ثباتی اداری، ضعف کنترل مرکزی، شکاف‌های قومی، و محرومیت مزمن‌اند و به‌همین دلیل، بستر مناسبی برای رشد جنبش‌های معارض و مقاومت‌های محلی فراهم می‌شود. پرسش اصلی این تحقیق آن است که چرا خوارج توانستند در سیستان و کرمان به شکلی پایدار مستقر شوند، در حالی‌که در مناطق مرکزی خلافت امکان چنین حضوری نداشتند؟ روش پژوهش، تاریخی–تحلیلی است و با مطالعه منابع کهن و تحقیقات معاصر، به بررسی تعامل میان ساختار خلافت و مناطق حاشیه‌ای ایران پرداخته می‌شود. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که ساختار قبیله‌ای متنوع، دوری از مرکز، ضعف کنترل اداری، تضادهای درون‌قومی و فشارهای مالیاتی در این دو منطقه، به خوارج اجازه داد تا نوعی «اقتدار بدیل» در دل ساختار خلافت ایجاد کنند. در نتیجه، حضور خوارج در سیستان و کرمان را باید مصداقی از کنش پیرامون علیه مرکز دانست؛ کنشی که هم ریشه در محرومیت جغرافیایی دارد و هم در میل به بازیابی هویت بومی و مقاومت در برابر سلطه.

دانلودها

دسترسی به دانلود اطلاعات مقدور نیست.

چاپ شده

۱۴۰۴/۰۵/۰۳

شماره

نوع مقاله

پژوهشی

ارجاع به مقاله

نورمندی پور م. .، و اسماعیلی م. (1404). ظهور و گسترش خوارج در سیستان و کرمان بر پایه نظریه تمرکز و پیرامون: تحلیلی تاریخی-اجتماعی با تأکید بر ویژگی‌های قومی و جغرافیایی. مطالعات سیاسی-اجتماعی تاریخ و فرهنگ ایران. https://www.journalspsich.com/index.php/journalspsich/article/view/481

مقالات مشابه

1-10 از 275

همچنین برای این مقاله می‌توانید شروع جستجوی پیشرفته مقالات مشابه.